حماسه شهدای هویزه / به مناسبت ۱۶ دی ماه، روز شهدای دانشجو
شانزدهم دی ۱۳۵۹، برادران سپاه در جلو تانک های ارتش مستقر شده و منتظر دریافت رمز حمله بودند، که رفت و آمد تانک های دشمن زیاد شد و پس از آن، هواپیماهای دشمن جهت بمباران ظاهر شدند.
در آذر ۱۳۵۹، پس از شکست بیش از دو گردان از نیروهای عراقی در جنوب سوسنگرد به وسیله سربازان اسلام، یک گروهان از برادران سپاه اهواز جهت محافظت و پدافند شهر هویزه، از سوسنگرد به آن شهر اعزام شدند. افراد این گروهان، پس از رسیدن به منطقه و استقرار، عهده دار حفاظت از جنوب تا جنوب غربی شهر هویزه شدند.نیروهای عراقی در این منطقه متشکل از واحدهای تانک از نوع «تی – ۶۲»، «تی -۵۵»، موشکهای زمین به زمین و امکانات نظامی پیشرفته و بیش از ۶ هزار نفر پیاده بودند. ولی همین نیروهای اندک مدافع شهر، از کمترین امکانات دفاعی هم بی بهره بودند.
دشمن در آغاز هجوم سراسری خود، ظرف ۴۸ ساعت از محور هویزه تا کرخه پیشروی کرده و در امتداد آن مستقر شده بود، به طوری که فاصله ی آن ها تا هویزه حدود ۱۰ کیلومتر بود.تاکتیک دشمن این بود، که با تصرف سوسنگرد، هویزه خود به خود سقوط میکند.در چنین شرایطی ۵۰ تا ۶۰ نفر از برادران سپاه برای جلوگیری از پیشروی دشمن مسؤولیت مینگذاری جاده ها را به عهده گرفتند. زیرا این جاده ها و راه های عبور، برای دشمن به مانند رگهای حیاتی برای ادامه ی تجاوز محسوب می شد. دو هفته قبل از آن که عملیات مدافعان اسلام علیه نیروهای عراقی در این منطقه انجام گیرد، بنی صدر دستور تخلیه ی هویزه را از برادران بسیج و پاسدار صادر و دستور داد که در سوسنگرد مستقر شدند.این دستور بنی صدر، با مخالفت جدی شهید سید محمد حسین علم الهدی و دیگر برادران مواجه شد. بعد از آن که علم الهدی با حضرت آیت الله خامنه ای تماس گرفت، دستور بنی صدر لغو شد و برادران پاسدار در هویزه باقی ماندند.یک هفته بعد، تصمیم بر آن شد که از محور هویزه و سوسنگرد حمله انجام گیرد. این عملیات را میتوان نقطه ی عطف عملیات منظم برادران ارتش و سپاه دانست. بار دیگر بنی صدر، شعار جدائی ارتش از سپاه را سر داد و گفت: سپاه نباید در این عملیات شرکت کند. برادران بسیجی و سپاه که در منطقه بوده و اغلب آن ها به منطقه آشنایی داشتند، این ترفند بنی صدر را ضربه شدیدی بر پیکر عملیات میدانستند.بار دیگر، این مسأله با تلاش برادر علم الهدی و تماس های مکرر ایشان با مسؤولان در تهران، حل شد و قرار شد که سپاه به عنوان پیاده ارتش در عملیات شرکت کند.
۱۵ دی ۱۳۵۹، روز آغاز عملیات بود. برای این عملیات دو تیپ از لشکر ۱۶ زرهی قزوین و یک تیپ از لشکر ۹۲ زرهی اهواز در نظر گرفته شده بود، که دو گردان از نیروهای سپاه و عده ای هم از نیروهای جنگ های نامنظم (شهید چمران) نیروهای ارتش را یاری می دادند. از جمله هدفهای این عملیات، پاکسازی شمال و جنوب کرخه کور از وجود نیروهای متجاوز ارتش عراق و آزاد سازی پادگان حمید و منطقه ی جفیر بود. نتایج عملیات در این روز موفقیت آمیز بود. اما هنوز عقبه های اصلی دشمن در پادگان حمید و سه راهی جفیر آسیب ندیده بود. رزمندگان اسلام، پس از تصرف مرزهای کرخه و حاجبدر، قصد پیشروی به سوی پادگان حمید را داشتند. اما بنا به دلایلی، مانند نرسیدن مهمات، قرار بر این شد که ادامه ی عملیات در ۱۶ دی ماه انجام شود.شانزدهم دی ۱۳۵۹، برادران سپاه در جلو تانک های ارتش مستقر شده و منتظر دریافت رمز حمله بودند، که رفت و آمد تانک های دشمن زیاد شد و پس از آن، هواپیماهای دشمن جهت بمباران ظاهر شدند. از طرف دیگر نیروهای اسلام زیر آتش توپخانه، کاتیوشا و خمپاره قرار گرفتند. با شناخت دقیقی که عراقی ها از منطقه داشتند، موجب شهادت عده ای از رزمندگان اسلام گردید. لشکر ۹ مکانیزه ارتش عراق دست به عملیات زده بود و چون نیروهای خودی انتظار این حمله را نداشتند، فرماندهی دستور عقب نشینی به طول ۵۰۰ متر را به صورت تاکتیکی صادر کرد. این دستور باعث شد که تانکها عقب نشینی کنند و عراقی ها با این تصور که نیروهای اسلام شکست خورده و فرار کرده اند، وارد منطقه شدند.در این ضد حمله ی سنگین دشمن که نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی شدند، بیش از یکصد تن از برادران پاسدار، جهاد و دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علم الهدی مفقود الاثر و شهید شدند. در پی این حادثه نیروهای دشمن در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۵۹، هویزه را اشغال کردند و پس از آن فرمانده ی نیروهای عراقی (خلیل الدوری) دستور داد تعدادی از مردم بی گناه، را دست بسته در یک گودال قرار داده و به شهادت برسانند و سپس عراقی ها تمام شهر را با دینامیت و بلدوزر نابود کردند. بدین ترتیب ۱۸۰۰ واحد مسکونی و تجاری و سه مسجد و دو حسینیه و شهر به تپه ای خاک مبدل شد.
زندگی نامه ی شهید علم الهدیشهید علم الهدی پیشگام دانشجویان پیرو خط امام بود که در هویزه حماسه آفریدند و تا آخرین نفس در مقابل دشمن متجاوز ایستادند و خون پاک خویش را نثار کردند.
سید محمد حسین، فرزند آیت الله حاج سید مرتضی، در هشتم مهر ۱۳۳۷، در اهواز چشم به جهان گشود. از آن جا که فرزند یک خانواده ی مذهبی و روحانی بود، از همان کودکی علاقه ی وافری به علوم دینی، به ویژه تلاوت قرآن مجید داشت، تا جایی که با گذشت زمانی کوتاه این توانایی را به دست آورد که به تدریس قرآن کریم بپردازد. شور انقلابی و مذهبی وی سبب شد تا از ۱۴ سالگی پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی بگذارد.فعالیتهای شهید در زمینه ی توسعه ی امور فرهنگی، مذهبی و سیاسی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. تشکیل گروه موحدین با عده ای از دوستان، شروع مبارزه ی مسلحانه علیه رژیم طاغوت، تکثیر و پخش اعلامیه های امام قدس سره، ایجاد هماهنگی و وحدت بین حوزه و دانشگاه و شرکت در ترور مستشار امریکایی (پل گریم)، بالاترین مقام شرکت نفت در اهواز که سبب ایجاد وحشت بیشتر در دل رژیم و حامیان آن و در نتیجه تداوم اعتصاب در شرکت نفت اهواز شد، از جمله فعالیت های شهید علمالهدی در دوران قبل از پیروزی بود.بعد از پیروزی نیز علمالهدی منشأ فعالیت های مختلفی بود که تأسیس بسیج، مجاهدت در جهاد سازندگی تأسیس سپاه هویزه و شرکت در تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا همراه با سایر دانشجویان پیرو خط امام از جمله این مجاهدت ها می باشد. شهید که دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهه های دفاع حق علیه باطل شتافت و در حالی که در حلقه محاصره دشمن در هویزه به اتفاق هم رزمان خود گرفتار شده بود، تا آخرین قطره ی خون به دفاع از ایران اسلامی پرداخت و به دیدار پروردگارش نایل آمد.